در این یادداشت، به موضوع آب می پردازم و قبل از آن، بیان خاطره ای:
در سالهای حضور در قم، گاهی که خدمت مهمانانی از شهرمان اعم از فامیل یا دوستان بودیم، وقتی ما را دبه به دست در صف آب می دیدند، لبخند تلخی و گاهی طعن و طنزی تقدیم میکردند!
و اکنون، که در اردکان ساکنم و همچنان دبه به دست در صف آب، کمتر طعن و طنز و لبنخند تلخی می بینم؛ بلکه بیشتر عصبانیت و دلخوری و اعتراض دیده می شود که به نظرم حق هم دارند!
و اما سؤال حقوقی آب:
زیاد می شنویم که برخی از باغداران و مزرعه دارانی که مجوز چاه آب کشاورزی دارند، امتیاز و مجوز آب را به فروش می رسانند و غالبا اولین مشتری این امتیازات، بخش صنعت شهرستان است. طبعا مزرعه و باغ بدون آب، خشک شده یا خشکانده شده یا می شود.
سؤال حقوقی این است که تغییر کاربری امتیاز آب کشاورزی کاملا بلامانع است و هیچ نهادی بر آن نظارت ندارد؟
چگونه است که تغییر کاربری طویله به انباری، مشمول جریمه است، تغییر کاربری باغی که سی سال است خشکانده یا خشک شده، و برگ سبری در آن نیست، مشمول جریمه است، اما اصلی ترین عامل خشک شدن باغات و مزارع، بدون هیچ نگرانی جولان می دهد و هیچ جریمه ای در بر ندارد؟!
و چرا جریمه؟! به نظر می رسد باید با این روند، به صورت ممنوعیت چنین معاملاتی برخورد شود، نه این که با جریمه موضوع خاتمه یابد. حق محیط سالم را نمیتوان با جریمه، واگذار کرد.
علاوه بر آن که معاملات قبلی هم اگر اراده ای باشد، میتوان به چالش حقوقی ابطال کشاند! البته اگر برخی مسئولان، رفیق قافله و شریک دزد نباشد! که حتماً نیستند.